آرشیدا در الموت
ماه ،بیده
دلم تنگ است ناخودآگاه ... دیشب دخترکم ماه را از من طلب میکرد : ماه ... مامان ...بیده... خیره ماندم ... قول داده بودم هر چه خواستی به ثانیه در دستانت باشد... اما ماه!!!چگونه تو را ماه دهم دلبندم؟؟؟!!!قولم را شکستم ،آرزو کردم : جان مادر،دستهایت هرگز برای دست نیافتنی ها دراز مباد... ...
نویسنده :
کیمیا
20:05